تجربه های نوروز 98:
1- عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)
2- 13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 بهدر نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و .)
3- بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.
4- برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردانتر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و . .
5-
1- اهل برنامه ریزی نبودن پدرخانم محترم: آقاجون کلا اهل با برنامه عمل کردن نیستند نه در کلان و نه در خرد نه در تعداد روزهای سفر و تعداد روزهای ماندن در هر محل و زمان حرکت و نه در قرارهای کوچک بعد از زیارت. این خیلی من را که اهل برنامه ریزی و متعهد به برنامه و قول و قرار هستم اذیت می کند لذا فقط سفرهایی را با ایشان می شود رفت که محلهای اقامت مان از قبل مشخص و برای آن پول پرداخت شده باشد تا امکان تخطی از برنامه وجود نداشته باشد.
2- عدم از خود گذشتگی: اینکه کسی هم فقط به فکر خودش هم باشد (برای زیارت، خواب، و .) بازهم خیلی اذیت کننده است.
3- بلاتکلیفی و بهداشت: سفر کربلای نوروز 98 ، 2 مشکل بزرگ داشت یکی همان بلاتکلیفیهای زیاد که ناشی مشخص نبودن محل اقامت مان بود و زیاد الاف می شدیم مثل الافی ورود به نجف، ورود به کربلا، خروج از کربلا و دومی مساله بهداشت بود که خیلی هم ضعیف بود و سخت گذشت هم در خانه ابوارغم و هم در حسینیه کربلا.
4- اخلاق همسفران: پدر خانم و با جناق هم که خیلی خوب هستند ولی اخلاق خاصی دارند و اون تواضع و صمیمیت و از خود گذشتگی که تو دوست داری کمتر در ایشان دیده می شود لذا ترجیح خودم این است که تا جای ممکن مستقل سفر برویم .
5- در قالب برنامه قرار گرفتن با اتوبوس های عتبه: بلیط عتبه برای سامرا و مهران خیلی خوب بود چراکه به همه ما برنامه داد حتی پدرخانمJ
6- پول خرج کردن: برای اینکه حساب و کتاب ها پیچیده نشود، مثل سفر قشم، یک نفر باید مسئولیت ثبت هزینهها را داشته باشد + اینکه اگر از ارز شخصی خودت استفاده شد دیگر آن را نباید برای خانواده خرج کنی مثل 10 دیناری که گرفتی و مقداریش رو برای سفر خرج کردی ولی کنترل آن از دست رفت. اگر پول گرفتی باید برای خانواده خودت فقط خرج کنی و برای خرید های عمومی دوباره از مادرخرج پول بگیری.
7- هماهنگی رفتن به حرم ها: هم خیلی سخت بود ولی اگر با کاروان بودیم وقت مان دست خودمان بود.
8- مدت رانندگی در سفرها: وقتی مستقل سفر می روی خصوصا سفرهای طولانی، باید بیشتر از 8 ساعت برنامه رانندگی نگذاری تا بتوانی از باقی فرصت برای توقف در مناظر زیبا و گرفتن عکس استفاده کنی مثل بیستون، کشتزارها و کوه های ایلام و . .
9- دقیق درآوردن مناسبتها: قبل از هر سفری تقویم و مناسبت ها را باید دقیق نگاه کرد مثل تولد حضرت علی که در این سفر حواسمان به آن نبود و بعد از هم باید قاطعانه برنامه پیشنهادی می دادی با لحاظ کردن محدودیت های خودت مثل اینکه تازه مرخصی های قشم را گرفته بودی و 4 روز واقعا زیاد بود مجدد مرخصی می گرفتی.
10- مدت اقامت در نجف و کربلا: سه شب نجف و سه شب کربلا برنامه خیلی منطقی و خوب و کافی ای برای سفر به کربلاست.
11- جمع بندی: در مجموع سفر کربلا باید با کاروان با هتل بهداشتی و نزدیک هرم ها، هر 5 سال حدودا کافی است. این جور سفرها را اصلا نمی شود با خانواده ها رفت چرا که از زیارت هم به دلیل بی برنامگیها و بلاتکلیفی ها می افتی.
من کارهای جدیدی را که در محل کار امروز به من تخصیص داده می شود، از فردا شروع می کنم.
امروز را می گذارم برای تغییر برنامه ی زمان بندی کارهایی جاری (البته اینکه می گویم تغییر زمان بندی کارها نه اینکه برای همه کارهای یک زمان مشخص دقیق و وجود داشته باشد نه، یک چیزی در ذهن آدم هست که مثلا این کار را تا این موقع انجام می دهم، این کار را تا ان موقع، و با این تغییر خودبخود جا و مدت این کارها عوض می شود)
(ایده از روز ارجاع پروژه مدیریت عملکرد به من-11 دی 97)
تجربه های نوروز 98:
1- عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)
2- 13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 بهدر نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و .)
3- بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.
4- برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردانتر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و . .
5-
قول = خط قرمز: اگر به کسی قول ناهار یا شام داده اید، خط قرمز است و هیچ گونه انعطاف پذیری نباید نسبت به آن داشت مثل قول شام 13 فروردین در مشهد که از نقاب بلافاصله بعد از ناهار حرکت کردیم. اگر قول داده ایم دیگر جای فکر کردن و بحث کردن نیست.
تجربه های نوروز 98:
1- عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)
2- 13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 بهدر نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و .)
3- بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.
4- برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردانتر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و . .
5- قول = خط قرمز: اگر به کسی قول ناهار یا شام داده اید، خط قرمز است و هیچ گونه انعطاف پذیری نباید نسبت به آن داشت مثل قول شام 13 فروردین در مشهد که از نقاب بلافاصله بعد از ناهار حرکت کردیم. اگر قول داده ایم دیگر جای فکر کردن و بحث کردن نیست.
6- چند چیزی که روی رویکردهای من تاثیر خوبی گذاشته:
1- اهل برنامه ریزی نبودن همسفر بزرگ: کلا اهل با برنامه عمل کردن نیستند نه در کلان و نه در خرد نه در تعداد روزهای سفر و تعداد روزهای ماندن در هر محل و زمان حرکت و نه در قرارهای کوچک بعد از زیارت. این خیلی من را که اهل برنامه ریزی و متعهد به برنامه و قول و قرار هستم اذیت می کند لذا فقط سفرهایی را با ایشان می شود رفت که محلهای اقامت مان از قبل مشخص و برای آن پول پرداخت شده باشد تا امکان تخطی از برنامه وجود نداشته باشد.
2- عدم از خود گذشتگی: اینکه کسی هم فقط به فکر خودش هم باشد (برای زیارت، خواب، و .) بازهم خیلی اذیت کننده است.
3- بلاتکلیفی و بهداشت: سفر کربلای نوروز 98 ، 2 مشکل بزرگ داشت یکی همان بلاتکلیفیهای زیاد که ناشی مشخص نبودن محل اقامت مان بود و زیاد الاف می شدیم مثل الافی ورود به نجف، ورود به کربلا، خروج از کربلا و دومی مساله بهداشت بود که خیلی هم ضعیف بود و سخت گذشت هم در خانه ابوارغم و هم در حسینیه کربلا.
4- اخلاق همسفران: همسفر بزرگ و همسفر دیگر هم که خیلی خوب هستند ولی اخلاق خاصی دارند و اون تواضع و صمیمیت و از خود گذشتگی که تو دوست داری کمتر در ایشان دیده می شود لذا ترجیح خودم این است که تا جای ممکن مستقل سفر برویم .
5- در قالب برنامه قرار گرفتن با اتوبوس های عتبه: بلیط عتبه برای سامرا و مهران خیلی خوب بود چراکه به همه ما برنامه داد حتی پدرخانمJ
6- پول خرج کردن: برای اینکه حساب و کتاب ها پیچیده نشود، مثل سفر قشم، یک نفر باید مسئولیت ثبت هزینهها را داشته باشد + اینکه اگر از ارز شخصی خودت استفاده شد دیگر آن را نباید برای خانواده خرج کنی مثل 10 دیناری که گرفتی و مقداریش رو برای سفر خرج کردی ولی کنترل آن از دست رفت. اگر پول گرفتی باید برای خانواده خودت فقط خرج کنی و برای خرید های عمومی دوباره از مادرخرج پول بگیری.
7- هماهنگی رفتن به حرم ها: هم خیلی سخت بود ولی اگر با کاروان بودیم وقت مان دست خودمان بود.
8- مدت رانندگی در سفرها: وقتی مستقل سفر می روی خصوصا سفرهای طولانی، باید بیشتر از 8 ساعت برنامه رانندگی نگذاری تا بتوانی از باقی فرصت برای توقف در مناظر زیبا و گرفتن عکس استفاده کنی مثل بیستون، کشتزارها و کوه های ایلام و . .
9- دقیق درآوردن مناسبتها: قبل از هر سفری تقویم و مناسبت ها را باید دقیق نگاه کرد مثل تولد حضرت علی که در این سفر حواسمان به آن نبود و بعد از هم باید قاطعانه برنامه پیشنهادی می دادی با لحاظ کردن محدودیت های خودت مثل اینکه تازه مرخصی های قشم را گرفته بودی و 4 روز واقعا زیاد بود مجدد مرخصی می گرفتی.
10- مدت اقامت در نجف و کربلا: سه شب نجف و سه شب کربلا برنامه خیلی منطقی و خوب و کافی ای برای سفر به کربلاست.
11- جمع بندی: در مجموع سفر کربلا باید با کاروان با هتل بهداشتی و نزدیک هرم ها، هر 5 سال حدودا کافی است. این جور سفرها را اصلا نمی شود با خانواده ها رفت چرا که از زیارت هم به دلیل بی برنامگیها و بلاتکلیفی ها می افتی.
1- آمار: کار آماری پرتو : بررسی فرض هر چه تمایز در نمرات ارزیابی عملکرد بیشتر باشد رضایت از مدیریت عملکرد هم بیشتر می شود. از روی محاسبه کوواریانس که حدود 0.4 شده بود. میانگین انحراف معیار هر بخش (میانگین میانگین نمرات 12 ماهه پرسنل) محاسبه شده و با رضایت از آیتم مدیریت عملکرد، همبستگی آن سنجیده شده است.
1- آمار: کار آماری پرتو : بررسی فرض هر چه تمایز در نمرات ارزیابی عملکرد بیشتر باشد رضایت از مدیریت عملکرد هم بیشتر می شود. از روی محاسبه کوواریانس که حدود 0.4 شده بود. میانگین انحراف معیار هر بخش (میانگین میانگین نمرات 12 ماهه پرسنل) محاسبه شده و با رضایت از آیتم مدیریت عملکرد، همبستگی آن سنجیده شده است.
2- تسلطی روی حوزه های مالی نداری، هم برای ارزیابی شرکت ها مثل جایزه تعالی این خیلی مهم و بدردبخور است و هم برای حوزه بررسی های بنیادین بورس
1-خرید میوه و سبزیجات و . از آدم های مسن تر، کسانی که اول بازار ستنتی بساط کرده اند تا کمکی به آنها باشد.
2- خرید لباس و تیشرت از برندهای ایرانی برای تقویت اقتصاد کشور و اشتغال زایی
3-برنامه ریزی با نماینده خانواده ها
4- پارک جنگلی نور جایی خیلی بزرگ و خوبی برای پیک نیک بود-
5- مسافرت با خانواده ها یک سال درمیون یا یکی اول تابستان و دیگری آخر تابستان، خصوصا بخاطر داروی فرزند که در مسافرت ها فرصت کافی برای دادن طبق برنامه ی آن وجود ندارد.
6-تجربه مسجد رفتن برای نماز خیلی خوب بود.
1- خیلی خوب که اگر دنبال جایی برای پیک نیک هستید و رسیدید به منطقه ی مورد نظر و حالا باید جای نشستن رو مشخص کنید، اگر دو تا یا چندتا ماشین هستید از هم جدا بشید و بجای اینکه همه پشت سر اولی راه بیفتن و اولی با فشار ناشی از اینکه بقیه دنبالشن نتونه جایی که از نظر خودش مناسبه انتخاب کنه و تلاش کنه هرچه سریع تر جایی پیدا بشه، ماشین ها از هم جدا شوند و هر کدام جداگانه دنبال جا بگردند. (بلاغلار نیر و پل معلق مشکین شهر)
2-حیف شد پل معلق مشکینشهر رو نرفتیم، خصوصا بعضی از همسفرها خیلی دوست داشتند که اونو تجربه کنن.
3- یادمون باشه که ساعت 8-9 شب که هنوز نماز هم نخودین، زمان مناسبی برای بازار رفتن اون هم در شهری که بلدش نیستی، نیست (بازار شب آخر اردبیل)
داستان مربوط به تصمیم گیری در مورد اینکه در روز پنجشنبه قبل از سفر اول برای فیلم مدیریت سرمایه وقت بذارم که چند هفته ای است باز است یا برای پیدا کردن آدرس گلخانه در شمال و بررسی خاک برگ مناسب برای آوردن از شمال؟
به نظرم با یک سوال ساده ولی راهبردی می توان اولویت را تشخیص داد:
اگر به هر دلیلی وقت نشه گذاشت برای هیچ کدام شون، کدوم بیشتر اذیتت میکنه؟
خوب با این سوال مشخصه که جواب اولویت دادن به کارها و بررسی های قبل از مسافرته چراکه فرصت کمی برای جبرانش داریم و باید همه چیز از قبل آماده و برنامه ریزی شده باشه.
17 مرداد 98
از طریق جواب دادن تلفن در کنار همکار و مثلا پیگیری مسائل پزشکی خانواده، به صورت غیر مستقیم داری همکارت را در جریان گرفتاری هایت قرار می دهی مثل زمانی که برای آزمایش ها، دکتر و داروی حسنا هم با خانومت، هم با آزمایشگاه هم با مطب دکتر در اتاق صحبت می کردی.
کارهای بی اهمیت را هم باید در اولین فرصت انجام داد کارهایی که می دانیم شاید خیلی هم مفید نیست، مثلا شناسنامه های تعالی .
نکته اصلی این است که شما باید همیشه آرامش داشته باشی و فشار عقب ماندگی کارها را حس نکنی چرا که یک مساله بی اهمیت می تواند آرامش روحی تو را تحت تاثیر قرار بدهد.
حتما مواقعی پیش می آید که خیلی وقت کم داری و سرت شلوغ است و حالا وقت آن می شود که باید یک سری کارهای کم اهمیت را تحویل دهی مثل همین تهیه شناسنامه های تعالی در مرداد 98 که اوج برنامه های مسافرت و برنامه های مدیریت عملکرد و غیره است. به علاوه اینکه در این بین می بینی چندکار دیگر هم بهت اضافه شد.
در سازمان کارهای قابل پیش بینی نیست و همیشه باید یک قدم جلوتر بود و هیچ کاری حتی کارهای کم اهیمت را به تعویق نیانداخت.
آرامش مهم ترین عامل برای استفاده ی مناسب از زمان، یادگیری و عزت نفس و است.
همان طور که در بازار بورس، روند کلی بازار مثلا صعودی بودن روی روند سهم ها تاثیرگذار است در سازمان هم روند حاکم بر جامعه تاثیر گذار است و برای همراستا کردن آن با خود فشار می آورد. مثالش می شود قبول مدارک تحصیلی در توگا.
این رویکرد به صورت کلی این گونه می تواند بیان شود که شرایط جامعه بزرگ تر به جامعه ی زیرمجموعه برای همرستا کردن با خود همیشه وجود دارد. مثلا شرایط مدیریت ها در سازمان تمایل دارند که شرایط شان به سطح بخش ها هم تسری پیدا کند.
نتیجه گیری:در صورت ایجاد اصطکاک با مدیر بخش، اقداماتی که در جهت سطح مدیریت یا معاونت است و با سلیقه آنها جور است،احتمال موفقیت بیشتری دارد.
اگر عنوان مقاله و مقدمه آن جذابیت داشت، مولف در 2-3 سرفصل بعدی، مهم ترین نکات را اورده و بقیه مقاله احتمالا چیز چندان زیادی ندارد. مثل مقاله دکتر علوی در باب عوامل موثر در افراد از جنبه اینکه چقدر سهم شکست ها/موفقیت را به خود نسبت می دهند و چقدر به دیگران؟
که مهم ترین نکته اش به نظرم این بود که بعضی از افراد حد خودشیفتگی بالایی دارند و بیشتر دیگران را مسئول خدمت دهی به خود می دانند که ناشی از روش تربیتی ایشان بوده است.
در کارهای سازمان پیشقدم و جلوتر از بقیه و برنامه ها باش.
تجربه ی پیش قدم بودن و جلوجلو کارهای مانده بر زمین را که در خانه انجام میدهی، ضمن اینکه کارها انجام میشود، آرامش روانی میگیری، تصویری از تو می سازد که هم شایسته ای و هم برای رهبری شایسته تر از دیگرانی.
(تجربه مسافرت بابلسر-آبان 98)
اسلایدهایی که از آنها نتیجه خاصی نمی خواهید بگیرید را اصلا لازم نیست در جلسه با مدیر عامل مطرح کنیم و وقت جلسه را بگیریم، مثل اسلایدهای زیر در پرزنت مدیریت عملکرد:
تغییر بازه ارزیابی
وجود معیارهای خاص برای ارزیابی مدیران
استقبال از تدوین معیارهایی برای ارزیابی وظایف مدیریتی مدیران
حتی موارد زیر:
داشتن معیارهای اختصاصی
برگزاری جلسه رسمی بازخورد بعد از هر ارزیابی
با این موارد خوب ارتباط برقرار کرد:
اطلاع رسانی امتیاز در حال حاضر
استفاده موثر از کارانه به عنوان ابزار انگیزشی
تعیین شاخص ها یا مصادیقی برای توزیع پاداش عملکرد ویژه
اطلاع رسانی نتایج ارزیابی عملکرد ویژه
1- دو سری کتاب اضافی تهیه شود یکی برای دکتر بهمنی و یک برای واحد خودمان
2- کتاب های درخواستی با هزینه شخصی، جداگانه و سریع تهیه شود و مبلغ تخفیف هم برای هزینه پیک استفاده شود.
3- تا حد ممکن کتاب های اهدایی از یک جا تهیه شود و یک لیست کتاب و فاکتور داشته باشیم تا پیچیدگی کار خصوصا در خود توگا کم شود.
4- با مدیران خودمان (هم سلسله مراتب خودم و هم کلیه مدیران) اتمام حجت کنیم که ممکن است با توجه به پرداخت با تاخیر توگا، چاپ شان تمام شود.
5- کار با صانعی (آقای علی محمدی) کم سختی داشت چرا که فروشنده بودند و سرشان خیلی شلوغ بود و به سختی می شد با آنها هماهنگی کرد ولی چون کتاب های مان از انتشارات های متفاوتی بود و نمی توانستیم با یک انتشارات متسقیم کار کنیم، مجبور به این کار بودیم و خوب فکر می کنم ارزشش را داشته باشد. در واقع دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. البته صانعی تخفیف بیشتر از 10% نمی توانست بدهد.
6- کار با 30بوک باز سیستمی تر بود (خانم جلینی)، چون به نوعی توزیع کننده هم بودند تخفیف های بهتری هم می دادند گرچه این محدودیت را داشتند که با ناشرهای زیادی کار نمی کردند. این هم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
7-با انتشارات جیحون (آزادی) هم می توانستیم کار کنیم چرا که هم بیشتر کتاب هایش در حوزه روان شناسی بود که به کتاب های صوتی ما می خورد و هم اینکه قبلا هم با چند شرکت مپنا کار کرده است.
درباره این سایت