تجربه های نوروز 98:
1- عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)
2- 13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 بهدر نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و .)
3- بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.
4- برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردانتر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و . .
5- قول = خط قرمز: اگر به کسی قول ناهار یا شام داده اید، خط قرمز است و هیچ گونه انعطاف پذیری نباید نسبت به آن داشت مثل قول شام 13 فروردین در مشهد که از نقاب بلافاصله بعد از ناهار حرکت کردیم. اگر قول داده ایم دیگر جای فکر کردن و بحث کردن نیست.
6- چند چیزی که روی رویکردهای من تاثیر خوبی گذاشته:
درباره این سایت