- عدم پیگیری برنامه ها که خودش ناشی از این است که تصویر کلی که برنامه های واحدهای مختلف در راستای چه استراتژی است نداریم
- تعدد مدیران و سختی زیاد جلب اعتماد و نظر ایشان
- نگاه فروشندگی داشتن به کارهای منابع انسانی ما نباید ایده مان را بفروشیم مثل یک فروشنده ما باید نیاز درخواست کننده را بشنویم طوری با یک دید جامع نیاز او و سایرین پوشش داده شود به او پاسخ دهیم حالا شاید ما برای اینکه راه حل مان عمومی و برای همه سازمان باشد، کاملا متناسب بانیاز فرد درخواست کننده نباشد و اینجا هنر ما این است که بتوانیم برایش توضیح دهیم که چرا راه حل ما کاملا فیت شما نیست و باید منعطف تر طراحی می شده است.
- نقدها به نگاه فروشندگی: 1- ما به سایر واحدها خدمات می دهیم معنی اش این است که نیاز آنها را بر طرف می کنیم و این نیست بخواهیم مثل مشتری که وارد مغازه مان می شود، با تعریف و تمجید چیزی را به او بفروشیم. 2- مشتریان مغازه ارتباطی با هم ندارند ولی مشتریان ما کاملا مرتبطند و با هم برخورد دارند و لذا باید یک پکیج کلی برای آنها دید (مورد دوم باید بهتر نوشته شد، نقد اصلی ازذهنم پرید:))
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت